زیارلو

مطالب متنوع و جالب

زیارلو

مطالب متنوع و جالب

اتوبوس

توی این نوشته به دنبال هیچ قانون گزاری کلی نیستم، صرفا یک یادداشت شخصی
است.
توی ایستگاه منتظر اتوبوس هستم،افراد مختلفی به چشمم میان ، هر چند از
شدت آفتاب همش چشمامو کوچیک می کنم....
خوب این جوری آدمای کمتری رو می بینی ، ببینم همینارو می تونی درست
ببینی....
به به ! اتوبوس هم اومد ، نگه که داشت سوار شدم البته به همراه بقیه .
همه منتظرند که راننده بیاد و بلیط هارو جمع کنه و راه بیفته ، صندلی های
طرف خانم ها چند تایی خالی داره ، طرف آقایون بیشتر . منم کنار پنجره
نشستم و دارم بیرونو تماشا میکنم.
یک دختر خانم که روبه روی من نشسته هنوز کاملا جابه جا نشده که mp3 روش
در آورد و هدفونش رو گذاشت تو گوشش ، اوه ، اونطرف هم یکی داره با هدفون
به یه چیزی تو موبایلش گوش میده ...به قول بچه ها :قدرت خدا ...پیشرفت
علم اینه دیگه ....،جالبه نه؟ مثلا بشینی تو ماشین بابات به جای گوش کردن
به حرفای بابات هدفون بذاری تو گوشت( البته این احترام زیاد شما به
قوانین راهنمایی رانندگی رو نشون میده ولی خوب بد نیست که هر چند مدت یه
سری هم تکون بدید تا پدرتون متوجه بشه که زیر فشار کمربند خدای نکرده
اتفاقی براتون نیفتاده) بابا ....آهنگه ...موسیقیه ، این قدر نگید
تکنولوژی بین نسل ها فاصله انداخته ، حالا این حرفا رو سر سفره ی شام هم
میتونید بزنید پدر من ...( که البته اونجا دیگه اصلا متوجه نمی شم چی می
گید..)
البته در کل یه چیزایی از حرفاشو می تونم حدس بزنم .
گرونیه آقا ، گرونی ، ببین با این ملت چه کرده این گرونی ...
و اونجا با خودم فکر میکنم : خوب الان که فعلا پول تو جیبیم ردیفه ، هر
چند که کمه ولی خوب من که راضیم ، بابامونم که یک ماشین قراضه داره که
این ور و اون ور بریم + یک حقوق بازنشستگی + یک اجاره خونه که از طبقه
پایینیمون می گیریم ، دانشگاهمون هم که پول نمی خواد ، اینترنتمون هم که
ADSL ، پس خدا رو صد هزار مرتبه شکر .......( ااا یکی از گوشی های هدفونم
در اومده اصلا حواسم نبود )
ایستگاه بعد که رسیدیم راننده قبل از اینکه درو باز کنه روی پله های در
جلویی واستاد و شروع کرد به جمع کردن بلیط ها .... در عقبو باز نمی کنه
تا همه برن بلیطاشون رو بدن،اون عقب هم خانم ها هی به هم غرغر می کنند
که :" برید بلیطتون رو بدید، تو این هوای گرم منتظریم" ( یا گاهی اوقات
هوای سرد...!!!!!) و راننده هم همین جوری نگاه میکنه تا یک کم که غرغر ها
بیشتر شد، بره و در رو باز کنه ...اعتماد ...اعتماد.... یه زمانی یادمه
بعد از پیاده شدن بلیط میدادیم ، "ای بابا ... اونور آب هم اول بلیط
میدن". شرمنده ما که تا به حال نرفتیم ، "ما هم نرفتیم ولی : نخوردیم نون
گندم دیدیم دست مردم".
مسافرا که سوار میشن میان آخر اتوبوس،یکیشون دو جعبه شیرینی دستشه ، خانم
کناری من تعارف میکنه تا جعبه هاشو نگه داره ( شاید اون خانم مهمون
داره ، شاید یه مجلس خواستگاری ، بذار ببینم بهش می خوره دختر بزرگ داشته
باشه . آره ، شاید هم تولد باشه پس کیکش کو؟مگه تولد بدون کیک هم
میشه ؟... خیلی دلخجسته ای ، بابا ملت نمیتونند بدون مناسبت شیرینی
بخورند ، یعنی شادی و شیرینی خوردن این قدر دور از دسترس شده؟؟؟؟؟؟؟)
سرمو میچرخونم تا بیرونو نگاه کنم و از فکر شیرینی ها بیام بیرون ، از
جلوی مسجد رد میشیم ، چند تا پرده کنار هم ، بله ، یک مجلس ترحیم ، اینجا
هم شیرینی هست البته از نوع خرما و میکادو و حلوا .... چقدر ضد و نقیض
کنار هم ، یکی اونور خواهرشو عروس کرده ، این طرف یکی داره مجلس عزای
پدرشو می گیره ، الان با خودتون می گید خواستگاری و مرگ که با هم ضد
نیستند ....منظورم غم و شادیش بود ، هر چند که خواستگاری هایی که بعدا به
یک غم بزرگ تبدیل می شه برای بعضی از خونواده ها ...آ خ که چقدر دلم
برای این دخترا می سوزه .... می گن "مهریه ی کم...."
"آ سون بگیرید ....جوونا زودتر به هم برسند..."( برسند که یک سال دیگه از
هم دور بشند!!!!!)
ما که هم آسونشو دیدیم که داغون شد ، هم سختشو که اونم ترکید ... بقیشو
خودم سانسور می کنم........
بابا شما برای اینکه ریاضیات قویتون رو نشون بدید بیایید یک معادله برای
مهریتون بر اساس سال تولدتون پیدا کنید که هم حرف شما باشه که سال تولد
باشه و هم آسون گرفته باشید....)-:  فردا خونواده ی شوهرتون هر جا هم برن
می گن ما یک عروس داریم مخ ریاضی .....
یه بنده خدایی چند تا دختر داشت ، یکی از دختراش به دلیل اینکه اصلا
شوهرش علاقه ای بهش نداشت طلاق گرفت...( یعنی همون که تفاهم
نداشتند...-): -): ) بعد از یک عالمه رفتن به دادگاه خانواده و شکایت
تونستند مقداری از مهریشو بگیرند ، موقع خواستگاری دختر بعدی مامانش
مهریه رو کرد سکه به تعداد سال های تولد دخترش ،  این هم یک نوع ایجاد
آرامشه .... الان اگه پدرم اینو میشنید می گفت : ای پدر جان ، کجای کاری؟
چه آرامشی ؟ همون دختر اول هم اگه موقع خرید عقدش وسایلشو با قیمت مناسب
تر و اون چیزی که معمول و عرف بود انتخاب می کرد اون بلا سرش نمی یومد که
شوهرش برگرده بگه من به تو علاقه ندارم....
البته دختر بزرگ اون خونواده هم که چند سالی ازدواج کرده و مهریش فکر
نکنم بالا تر از 150 تا باشه سالیان ساله که با همسرش زندگی خیلی خوبی
دارند ......
یک خانم میان سال که البته فکر کنم بالای 60 داره خودشو از لای جمعیت به
آخر اتوبوس میکشونه ، خیلی زود یاد اون روزی می افتم که با پدرم سوار
اتوبوس شده بودیم ، طرف آقایون جایی برای نشستن نبود ، یک آقا پسری خیلی
سریع پا شد و جاشو به پدرم داد ، پس حالا نوبت توست..... بلند شدم و اون
خانومو دعوت به نشستن کردم ، اون هم بعد از کلی تعارف و خدابیامرزی دادن
نشست ،
(البته یاد اون روزی هم افتادم که یک خانم با پسر 5یا 6 سالش روی 2 تا
صندلی نشسته بودند، یه پیرزن سوار شد و جایی برای نشستن نبود ، به اون
خانم جوون گفت که اگه میشه یک کم جمع و جور تر بشینند تا اون هم اونجا
بشینه ، اون خانم هم خیلی زود جواب داد : "خانم من برای پسرم بلیط
دادم ..." حق با کیه؟؟؟یا یه روز دیگه چند تا خانم جوون روی ردیف صندلی
های انتهای اتوبوس نشسته بودند ، یک خانم مسن سوار شد و اومد تا خودشو
اونجا جا بده ، به زور نشست ، ولی فکر کنم روی مانتوی یکی از اون خانم
ها ، اون هم با گفتن یک چیششششششششش از جاش بلند شد و وایستاد... حق با
کیه؟؟؟؟؟؟؟)
 اون دختره روبروی من ،یه نگاه به من کرد و سرشو برگردوند ، من هم رضایتم
رو با یه لبخند به همه ی اطرافیانم نشون دادم ، فقط با بالا بردن دو طرف
لبم به سمت بالا ، فقط یک کمی بالا تر از حالت عادی .... اوکی ... همه
چیز به خوبی پیش می ره ،
دقت کردید چقدر همین بالا بردن دو طرف لب به سمت بالا پدیده ی مهمیه ،صبح
که از خواب پا می شی اگه رادیو رو روشن کنی یا سوار تاکسی یا اتوبوس با
رادیو ی روشن بشی صدای گوینده رو می شنوی که این جمله ی لجی رو میگه :
دنیا دو روزه ، پس بخند تا دنیا بهت بخنده ..!!!!!!
من واقعا از شنیدن این جمله لجم در میاد ، دنیا دو روزه ، خنده بر درد بی
درمان دواست ،
آره ، خوبه ولی دلخجسته ای و مطمئنی مشکلاتت یه جور دیگه حل میشه ،
خداییش تا حالا شده مشکلتون فقط  با خنده حل بشه ، آره ، از این تریپ
موقتی می شه ،
حدود یک ماه پیش یه فیلم نشون داد ، نمیدونم دیدید یا نه؟ مرحوم شکیبایی
بازی می کرد ، یه گیاهی می خوردند و برای مدتی شاد بودند و ......
( خودتون ربطش بدید....)
ولی این دو جمله رو در مورد خنده خیلی دوست دارم :
                           اگه نگیم و
نخندیم                                  پیاز میشیم و می گندیم
یا
                       زیر این گنبد فلفل
نمکی                             چه کنیم گر نخندیم الکی
آره قبول دارم ، الکی خندیدن و برای لحظاتی خوش بودن خیلی آدمو آروم
میکنه.....یا برای اینکه آدم گند دماغ و عبوسی نباشی ، عالیه!!!! ولی
وقتی شب ها به دلیل مشکلاتت خوابت نمیبره خنده فقط یه رویاست....
ممکنه بگید خوب داشتن روحیه ی خوب باعث میشه تا تو از پس مشکلاتت بر
بیای ، ملت این همه پول میدن میرن کلاسا ی  ( به قول بابام تی ام) یوگا و
ری کی و مدیتیشن و .... حالا ما داریم مجانی این کارا رو با خندیدن انجام
میدیم ، حلا تو هی بگو : خنده فلانه ، خنده بهمانه.....
بابا ما چه گناهی کردیم که یه بخور و نمیر داریم ، حالا چون یه عده اصلا
ندارند بخورند ما هم نباید بخندیم !!!!!!!!!!
بخندین بابا ...بخندین ، اصلا لعنت بر هرکی که میگه خنده الکیه !! فقط یه
سوال ؟ چرا فکر کردین مشکلات فقط  مالیه ( که البته دقیقا زدید به
هدف.....)
در ضمن توقع نداشته باشید بعد از دیدن لینک زیر بخندین...بد نیست ببینید:
http://heidariam.blogfa.com/post-395.aspx


بقیه ی ایستگاه ها باشه برای بعدا.

نظرات 2 + ارسال نظر
حرفه ای ترین جامعه مجازی ایرانی ها دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 13:48 http://www.oko.ir

موفق باشید و به توانایی های خود کم بها ندهید...

مرکز دانلود ایرانیان دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 13:58 http://www.matinpardaz.com

سلام دوست عزیز! حضور در دنیای مجازی لذت بخشه، مگه نه؟

با ما به مرکز دانلود ایرانیان بیایید! عکس، ویدئو، موسیقی، نرم افزار، باز و برنامه موبایل، کتاب و مقاله، جوک و پیامک، بازی و سرگرمی و امکانات مفید دیگر از جمله بخش‌های موجود در سایت متین پرداز است. امکان درج لینک و تبادل لینک نیز فراهم است...مشتاقانه منتظر دیدار شما هستیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد